به نام خدا
[سزاوار محبّت، همان خداست]
در بیان آنکه به حقیقت مستحق محبت و دوستى و جانفشانى از همه اولى و سزاوارتر خداى تعالى است و غیر او نیست زیرا که محبت و دلربائى از جمال و کمال خیزد و جمال و کمال من جمیع الجهات عین ذات حق تعالى و مخصوص اوست و در دیگران ناقص و عارضى است و از خود ایشان نیست و آنچه دارند رشحهاى است از فیض او و نمونهاى است از جمال و کمال او.
تفصیل این مطلب و شرح این مقال این است که منشأ عشق و دلربائى یکى از چهار چیز است بر سبیل منع خلوّ: جمال و کمال و اخلاق و افعال. مراد ما از جمال، حسن و زیبائى است، و از کمال، صفات نیکى است که در ایشان تعدّى به غیر مأخوذ نباشد، چون علم و قدرت و سمع و بصر و سلطنت و سرمدیّت، و از اخلاق، صفات نیکى است که در ایشان تعدّى به غیر مأخوذ باشد چون محسن و عفوّ و رؤف و غفور و رحیم و حلیم و هکذا. و مراد از افعال، نشر و تعدى همین اخلاق است به غیر، مثل آنکه گوئى به فلان چنین احسان و گذشت نمود و با بهمان چنان نمود. و شکى نیست که هر چهار مخصوص ذات پروردگار است چنانچه فرمودند (انّ اللّه جمیل یحبّ الجمال) 81 و فرمودند در فقرات بسیار اللّهمّ انّى أسألک من جمالک باجمله، اللّهمّ انّى أسألک من کمالک بأکمله 82 و فرمودند تخلّقوا باخلاق اللّه. 83 و در دیگران با آنکه ناقص و عارضى است هم از اوست با آنکه در مسأله توحید صفات و توحید افعال مبرهن شده که آنچه غیر کند هم به لحاظى او کرده، فافهم.
.: Weblog Themes By Pichak :.